دایی جان ناپلئون (نسخه اوریجینال چاپ اول-1351)+ برای اولین بار: مسابقه
«من یک روز گرم تابستان، دقیقاً یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم. تلخیها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود، شاید اینطور نمیشد.» یکی از آشناترین عبارتهای تاریخ ادبیات معاصر همین جملات آغازین «دایی جان ناپلئون» اثر ایرج پزشکزاد است. این رمان نخستینبار در اواخر دههی ۱۳۴۰، بهصورت پاورقی در مجلهی «فردوسی» با نام مستعار الف.پ آشنا منتشر میشد. سپس بهصورت کتاب درآمد و تا امروز بارها تجدید چاپ شده یا افست و زیراکسی تکثیر شده است. رمانی زیبا، خواندنی، محبوب و با درونمایهی طنزآمیز و انتقادی که از زبان سعید، خواهرزادهی دایی جان روایت میشود و قصهی عشق او به لیلاست. عشقی پاک به دختر داییاش که در پسزمینهی آن، حجم انبوهی از روابط خندهآور و ریاکارانه، میانِ زنان و مردانِ خانوادهی اشرافیشان برقرار است. کتاب پس از چاپ و موفقیت روزافزون که در میان عموم طبقات …